تسخیر ذهن

ذهن سیار جهان ....

دیروز

خیابان پر است از آدم‌های آشنایی که اکنون غریبه‌اند. آدم‌هایی که به یک‌باره هر چه بوده و نبوده را، بدون خداحافظی پشت سر رها کردند. کاش می‌شد به آدمِ طرد شده فهماند که او آدمِ زندگی متعهدانه نبود. او کسی نبود که بتوان رویش حساب باز کرد. اما در آخر، همه‌ی ما انسانیم. عده‌ای میان ما هستند که فرقی با سنگ ندارند، باقیِ ما قلبی دارند و دلی می‌شناسند.. دلتنگی همیشه بخش بزرگی از دلمان را پر می‌کند، تنها کاری که از دستمان بر می‌آید قدم برداشتن است؛ قدم برداشتن در
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط محبوبه |