تسخیر ذهن

ذهن سیار جهان ....

ماجراهای قمرکمری وقلیونش والف!!!!

ازوقتی شدم دانشجومعلّم هرجامیرم(اگرآشناهامون باشند) باعلامت اشاره یا لبخندبهم نگاه می کنند یا به احترامم بلندمیشنددیگه اسم کوچیکم روصدا نمیزنندومیگن خانوم(فامیلم)یاخانوم معلّم!اولیش رو دوست دارم ودومیش هم کم وبیش قبول دارم امّاچون فعلاً دانشجو هستم تأکییدم روهمون دانشجوبودنه علتش رو هم قبلاًگفتم ونوشتم! خُب بگذریم... خلاصه که دوست الف که اسمش قمرکمریه(قمراسم خودش)(کمری هم یه مدل ماشین)چون شوهرخدابیامرزش این مدل ماشین روداشته شده اسمش قمرکمری البته ناگفته
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:23 توسط محبوبه |